Web Analytics Made Easy - Statcounter

سجاد بهرامی مدرس روانشناسی سیاسی گفت: ما انسان‌ها موجوداتی کلامی هستیم؛ از حدود دو سالگی که سعی می‌کنیم از کلمات استفاده کنیم به کسی که از ما مراقبت می‌کند بگوییم "مامان" وقتی گرسنه هستیم از کلمات برای بیان نیاز خود به جای گریه کردن استفاده کنیم و همین امر برای ما دنیای نمادینی می‌سازد که گاهی به آن ذهن می‌گوییم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

بهرامی تصریح کرد: این ذهن در ابتدا تحت تاثیر خانواده و آموزش‌های خانواده است. راهنمایی‌های زیادی را برای زنده ماندن از خانواده می‌گیریم بعد در دوران مدرسه راهنمایی‌های بیشتری می‌گیریم و سپس جامعه تلاش می‌کند که ما را هدایت کند. امروز با توجه به پیشرفت‌های بشر ما با انواع دیگری از راهنما‌ها مواجه هستیم که بنا به مطالعه و احساس نیازی که در ما ایجاد می‌کنند می‌توانند رفتار ما را هدایت کنند.

وی افزود: قدیم‌تر‌ها این نقش راهنما را بزرگ و ریش سفید خانواده بر عهده داشت، اما امروز با پیشرفت تکنولوژی این نقش جا به جا شده و به رسانه‌های دیگری مثل یوتیوب، اینستاگرام، توییتر، شبکه‌های خبری مختلف واگذار شده است. این رسانه‌ها بیشتر در نسل جوان احساس نیاز ایجاد می‌کنند و گام به گام فرد را به جای تمایل یا توجه داشتن به منافع جمعی به سمت منافع فردی پیش می‌برند.

این روانشناس سیاسی ادامه داد: در رسانه‌ها افراد تلاش می‌کنند منیت خاصی را از خودشان به اشتراک بگذارند و کمتر با این موضوع مواجه هستیم که اجتماع یا مسئولیت‌های اجتماعی را به دیگران نشان دهند. روشی که این رسانه‌ها در پیش می‌گیرند برای ایجاد مصرف گرایی است و این امر توسط فرد اتفاق می‌افتد و فرد به جمع‌هایی وارد می‌شود که شبیه به خودش باشند.

بهرامی بیان کرد: در تگنا‌های اجتماعی که اتفاق می‌افتد چند نوع رفتار می‌توانیم داشته باشیم که یا رفتار مسئولانه و مشارکتی است و یا رفتار غیر مسئولانه که نفع شخصی دارد. رفتار غیرمسئولانه رفتاری است که باعث افزایش منفعت شخصی و کاهش منفعت عمومی می‌شود. رفتار مسئولانه و مشارکتی نیز رفتاری است که باعث می‌شود منافع جمعی افزایش و منافع فردی کاهش پیدا کند. ما انسان‌ها به صورت ذاتی تمایل داریم که به صورت نفع شخصی رفتار کنیم، اما وقتی در جامعه همه به دنبال نفع شخصی باشند و به دنبال خودشان باشند با وضعیتی مواجه می‌شویم که نفع اجتماعی از بین می‌رود و در بلند مدت جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم دچار آسیب می‌شود و به تبع نفع فردی هم در این جامعه از بین می‌رود.

وی اظهار داشت: این تنگنا‌ها لازم است با روح یا ماهیت یا توجه جمعی حل شود تا فرد از منافع خودش بگذرد و به منافع جمعی جامعه‌ای که درون آن هست فکر کند.

بیشتر بخوانید

رسانه‌های اجتماعی و تاثیر گذاری آن بر افکار و رفتار جامعه

روانشناس سیاسی عنوان کرد: یک نمونه از این موضوع را امروزه داریم می‌بینیم که چطور راهنما‌های بیرونی در قالب رسانه‌های جمعی ذهنیت‌ها را هدایت می‌کنند و ما شاهد این هستیم که نرخ دلار به صورت جهشی افزایش می‌یابد. بخشی از آن واقعی و مربوط به مسائل اقتصادی است، ولی بخش دیگر ذهنی است. این افزایش و روند رو به بالای نرخ دلار در زمان جنگ هم وجود نداشت، چون آن مدت نفع جمعی و همدلی مطرح بود، اما امروزه این موضوع کمرنگ شده و دو دستگی و قرار گرفتن مقابل منابع قدرت در جامعه بسیار دیده می‌شود.

بهرامی گفت: امروزه می‌بینیم که نوجوان‌ها خودشان را در مقابل خانواده و مردم خودشان را در مقابل حاکمیت می‌بینند. قسمت عمده این موضوع به رسانه‌های اجتماعی بر می‌گردد و اینکه ما برای این بخش هیچ کاری نمی‌کنیم و هیچ برنامه‌ای برای نسل جوان نداریم و هیچ دورنمایی را نمی‌توانیم به نسل جوان نشان دهیم و از سوی دیگر کسانی که نفعشان در این راستا است در این فضا جوانان را جذب می‌کنند و آن‌ها را با فضا‌ها و دنیا‌های متفاوت آشنا می‌کنند و ما کماکان مشغول آن هستیم که طوری نشان دهیم که افراد از منابع قدرت سنتی هدایت شوند.

وی تصریح کرد: بحث پیروی از منابع قدرت نیز امری سرشتی است و انسان‌ها تمایل دارند از منابع قدرت پیروی کنند و دلیل آن سلسله مراتبی است که در آن رشد می‌کنیم از جمله خانواده، مدرسه، جمع دوستان و دیگر محیط ها. وقتی این سکان از دست می‌رود افرادی که منفعتشان در این زمینه است از آن به نفع خودشان استفاده می‌کنند.

بهرامی ادامه داد: ارتباطات اجتماعی انسان را قدرتمند می‌کند و فرد را از نظر فیزیکی و هیجانی حمایت می‌کند تا به سمت اهدافش گام بردارد و دستاورد‌های ما را می‌بیند و به هر طریقی باعث می‌شود که در بلند مدت نفع بیشتری ببریم.

وی افزود: در روانشناسی ایده‌ای وجود دارد که می‌گوید افراد با یک دیدگاه جبری متولد می‌شوند و جبر مطلقی که گاهی در اسلام هم به آن اشاره شده است مربوط به همین ایده است. همه ما در زندگی راهنما‌های خاصی به صورت فردی داریم و به صورت جمعی هم یک روح جمعی یا راهنمای جمعی داریم. رسانه‌ها یک نوع راهنما هستند؛ نه اینکه خودشان روح داشته باشند بلکه کارگذار واسطه‌ای هستند که بر روی سیستم‌ها تاثیر می‌گذارند.

این مدرس روانشناسی اظهار داشت: جدی‌ترین بحث را در رسانه ها، بین رسانه‌های خبری می‌بینیم که در همین زمینه هم رسانه‌های تصویری مهم‌تر هستند. این رسانه از جاذبه‌های خاصی برای جذب و اقناع مخاطبان استفاده می‌کنند تا صحه بر سبکی که خودشان در حال ترویج آن هستند بگذارند و عنوان کنند که جز این سبک هیچ رویه دیگری درست نیست.

بهرامی در پایان بیان کرد: برای این کار گاهی از جاذبه‌های منطقی، هیجانی، احساسی، اخلاقی، ترس، هیجان، استرس، طنز، تمسخر و جاذبه‌های جنسی استفاده می‌کنند. یکی دیگر از رویه هایشان جاذبه بازگشت به گذشته است و به علاوه سعی می‌کنند افراد را شرطی کنند؛ در این رویه سعی می‌کنند فکر‌ها و منطق‌ها را به اضمحلال ببرند و از طریق اسطوره‌ها افکار مد نظر خود را به مخاطبان می‌خورانند.

باشگاه خبرنگاران جوان اجتماعی ازدواج و خانواده

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: رسانه های اجتماعی افکار عمومی منابع قدرت رسانه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۷۸۷۱۹۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

قانون نانوشته!

برای یک جامعه اسلامی که کمترین انتظار ما از آن جامعه داشتن قوانین منظم و مدون برای مراودات اجتماعی است؛ جامعه‌ای که هدف اصلی آن رشد و تعالی انسان است، چگونه می‌شود به همه وجوه مسائل ذهنی و روانی انسان در مراودات توجه نکرده باشد؟

گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو- لیلا بکائیان*: ساعت ۷ صبح متروی تهران، مسیر هرروز بنده برای رسیدن به محل کار است؛ حدود ۷ یا ۸ ایستگاه را باید طی کنم؛ در قسمت واگن خواهران سوار می‌شوم؛ درآن ساعات همیشه شلوغ‌تر است؛ می‌دانم که در این ساعت کسی برای خرید و گردش و بازار گردی سوار مترو نمی‌شود؛ اکثر این بانوان یا به محل کار می‌روند و یا برای رسیدن به کلاس درس و مدرسه و آموزشگاه وارد مترو شده‌اند.

به آن‌ها نگاه می‌کنم بعضی چهره‌ها شاداب و بعضی خسته، بعضی در حال چرت زدن، آخربعضی از این‌ها مادرانی هستند که ضمن کار در بیرون از خانه تا پاسی از شب در منزل به امور خانه و فرزندان هم رسیده اند گاهی خستگی از چهره تک تک آن‌ها پیداست، اما یک چیزعجیب است، گاهی با همان خستگی همان بانو چهره خود را آرایش کرده!

حجاب درستی ندارد و یا گاهی هم مکشفه می‌باشد؛ برایم سوال می‌شود آنچه که باعث شده یک خانم در این ساعت از روز اینچنین به سر و صورت خود برسد واقعا چه چیز است؟ اصلا این آرایش صورت و این نوع پوشش برای چه کسی و برای کجا می‌باشد؟

تعدادی چادری هستند، تعدادی مانتو به تن کرده وبسیار آراسته هستند، یادم از مهماندار‌های هواپیما می‌آید، تعدادی بلوز و شلوار بدون شال و روسری و یا با شال و روسری، برایم جالب است این همه تنوع در پوشش در ساعت ورود به دنیای مراودات کاری و اجتماعی و آموزشی!

با خود فکر می‌کنم به قوانینی که نوشته شد و اجرا شد و یا اجرا نشد و یا قوانینی که اصلا نوشته نشد!

برای یک جامعه اسلامی که کمترین انتظار ما از آن جامعه داشتن قوانین منظم و مدون برای مراودات اجتماعی است؛ جامعه‌ای که هدف اصلی آن رشد و تعالی انسان است، چگونه می‌شود به همه وجوه مسائل ذهنی و روانی انسان در این مراودات توجه نکرده باشد؟

البته نباید بی انصاف بود بسیاری از قوانین خوب ما بر گرفته از دین و آئین ما است؛ مثل قوانین حمایت از بانوان در سطوح مختلف خانواده و اجتماع؛ قوانین حمایت از اصل کرامت انسان و؛ و هزاران قانون زیبای دیگری که فقط در جامعه اسلامی پیدا می‌شود، اما یک جای کار می‌لنگد؛ بحث فرهنگ و هویت ملی و مذهبی!

چرا طی این یکی دو سال اخیر به جایی رسیدیم که چشممان باید به بانوانی بیوفتد که در جامعه اسلامی خود را مکشفه کرده اند و با سر برهنه به خیابان و اجتماع آمده اند!

این مسیری نبود که بعد از چهل و اندی سال از انقلابمان با آن همه خون‌های پاک که در راه استواری این انقلاب ریخته شد؛ منتظرش بودیم؛ این مدل فرهنگی روشی نبود که ما را در راه تحقق اهداف والای یک جامعه اسلامی برای رسیدن به یک تمدن جهانی، کمک کند!

یک جای کار ایراد دارد!

کجا اشتباه کردیم، کجا لغزیدیم که جامعه به لحاظ فرهنگی به این سمت حرکت کرده است؟

باید بازنگری کنیم، باید برگردیم به گذشته، کمی عقب‌تر، شاید بشود روزنه‌های نفوذ فرهنگی را پیدا کرد.

روزنه‌هایی که اکنون با عمق بیشتر تبدیل به منافذ بزرگی شده اند که مانند رودی در حال حرکت، یک استحاله فرهنگی را به خورد جامع اسلامی می‌دهد؛ باید برگریم به عقب!

اولین روز‌های ورود رسانه‌ای جدید در بین خانواده‌های ایرانی، ورود دستگاه پخش فیلم یا همان ویدئو؛ روز‌هایی پر از خاطرات تلخ و شیرین، بگیر و ببند دستگاه و دورهمی‌های خانوادگی که برای تماشای یک فیلم بدون سانسور و یا اکشن مشتاق این رسانه جدید بودند و برخورد نظام ناظر که با این رسانه برخورد می‌کرد و آن را ضبط می‌کرد.

اما کار از کار گذشت دیگر نمی‌شد همه خانه‌ها را زیر و رو کرد و دیگر نمی‌شد همه دستگاه‌های جدید را ضبط کرد؛ رسانه و صنعت با یک سرعت بالا ورود خود را به همه خانه‌ها اعلام کرده بودند و روز به روز در حال پیشرفت بودند. تحولی عظیم برای ارائه فیلم‌های مختلف با سبک زندگی‌های متفاوت از ملت‌های مختلف!

و باز هم ورود مهمانان جدید برای توسعه جامعه و زندگی مرفه تر؛ ورود کامپیوتر‌ها و کم کم ورود ماهواره‌ها که هر کدام زمینه و بستری جدید بود برای تغییر ذائقه‌ها و تغییر خرده فرهنگ‌ها و تغییر باور‌های دینی و ملی، ولی هنوز اول راه است قطعا در این زمان آن تغییر اساسی صورت نگرفته است، پله پله و قدم به قدم!

ابتدا تغییرات جزئی توسط تولیدکنندگان لباس و پوشاک و ارائه پوشاک خارجی توسط وارد کنندگانی که فقط به دنبال جذب مشتری بیشتر با ارائه مدل‌های جدید هستند؛ اما برخورد‌های سلبی هم از طرف دولت‌ها صورت گرفت از جمع آوری ماهواره‌ها و پارازیت انداختن در آنتن دهی و امواج ماهواره، تا زمزمه‌های زیر سوال بردن بعضی از پوشاک مانند ساپورت‌های زنانه، مانتو‌های تنگ و چسبان، استفاده از شال به جای مقنعه و روسری و... توسط عده‌ای از دغدغه‌مندان و دلسوزان فرهنگ و عفاف.

اما تنها چیزی که نتیجه این روش‌ها و پیگیری‌ها شد دعوای نخبگان و عوام و خاص بود که هر کدام در رد یا توجیه یا پذیرش حرفی داشتند و آنچه باقی ماند دنیای رو به رشد تغییر فرهنگ پوشش و عفاف بود که کم کم تبدیل به یک عرف پذیرفتنی می‌شد که محبوب بسیاری از دل‌ها بود!

و با ورود غول بزرگ رسانه‌ای یعنی فضای مجازی و تبدیل همه دنیا به یک دهکده جهانی، دیگر حرفی از تغییر نوع پوشش و عفاف و حجاب نبود؛ در این فضای بیکران همه چیز جذاب بود و هرکس در این عرصه متبحرتربود سود بیشتری می‌کرد.

ارائه همه چیز در یک اقیانوس بی انتها، مد، پوشاک، تیپ و استایل، فرهنگ و آداب و رسوم، ارائه دین و آئین‌های مختلف، ارائه چهر‌های جدیدی از مدل‌های مختلف باور و اعتقادات، طبیعت و طبیعت گردی، آشپزی، ورزش و سلامتی، مدیریت‌های اقتصادی، طب از صنعتی تا سنتی، مدل خانه داری، مدل ساخت خانه، کسب در آمد و ثروت و در کل ارائه مدل شهروندی و جامعه داری و اکنون در این فضا دیگر حتی حریم خانه و خانواده هم از بین رفته بود برای خودش انقلابی شده بود هم پای انقلاب‌های بزرگ دنیا؛ فیلسوفی که متحول کننده فکر و عقیده و باور و متحول کننده کل مسیر زندگی است!

و بازخورد آن در جوامع مختلف تغییر در سبک زندگی و دین و باور و اعتقادات قلبی بود، مانند مار خوش خط و خالی که با حرکت نرم و آهسته خود سمی را به جامعه وارد می‌کرد که کشنده نبود، ولی تمام افکار و عقاید و باور‌ها و سنت‌ها و هویت ملی را تغییر می‌داد، انقلاب رسانه‌ای!

و انسان روزبه روز به این مار خوش خط و خال وابسته‌تر و از هویت فرهنگی، انسانی و ملی خود فاصله دار‌تر می‌شود؛ اکنون دولت مردان چه باید می‌کردند؟ بگیرند، ببندند، فیلتر کنند؟ و یا رهایش کنند تا تبدیل به اژد‌هایی صد سر بشود که همه آنچه را که داشتیم، ببلعد؟

و باز هم بر سر این موضوع بین همه دلسوزان وخواص و نخبگان دعوا وجود داشت و این اژد‌ها در حال رشد و توسعه و اینطور شد که به اینجا رسیدیم، جایی که هم اکنون هستیم غول رسانه‌ای دنیا اژد‌هایی شده است که با هر سر خود یک قسمت از هویت ملی و مذهبی ما را بلعیده است و زائیده هایش اکنون این جمعیت رها شده با افکار مختلف و شبهات ذهنی بسیار، غرق در دنیا و به دنبال آرامش از دست رفته اند.

اما آیا راهی برای کنترل زائیده‌های این غول بزرگ وجود دارد؟

به دلیل وابستگی فضای مجازی امروزه با پیشرفت و توسعه جهانی که نمی‌شود آن را از بین برد، چون تبدیل به بخش عظیمی از زندگی مردم و جوامع شده است؛ اما آیا نمی‌شود هم زمان با توسعه این فناوری‌ها قوانین را هم توسعه داد؟

خوشبختانه در جوامع اسلامی بنا به نگرش دینی دولت مردان و پیاده سازی شعائر دینی تا حدودی توانسته ایم هویت مذهبی و ملی را حفاظت کنیم؛ اما اگر در جا‌هایی خللی می‌بینیم که رنگ جامعه اسلامی را از نظر ظاهر کمی مشوش و به هم ریخته است، باید نگرشی در نوع برخورد و وضع قوانین انجام دهیم؛ مانند همین مساله عفاف و حجاب در جامعه امروزی ما.

بانوانی که ضمن این جریان انقلاب رسانه‌ای بخشی از باور‌ها و عقاید خود را از دست داده‌اند و در دام ذائقه متقاضیان هوس بازی قرار گرفته‌اند که زن را وسیله ملعبه و هوس و کالایی در دست قرار می‌دهند.

از جمله تولیدکنندگان پوشاک و واردکنندگان آن، صنایع آرایش و بهداشتی، جراحان زیبایی و آرایشگران متهمین ردیف اول این تغییرات هستند.

متهمین ردیف دوم کسانی هستند که ارائه رفتار می‌دهند، روانشناسان، جامعه شناسان، فیلسوفان، بعضا پزشکان و پیراپزشکان، اصحاب رسانه از تولیدکنندگان فیلم و سریال و تئاتر، صوت و پادکست تا نویسندگان رمان و داستان و شعر، طراحان و دیزاینر‌ها و مدرسان علوم متافیزیک، فنگشویی، کد‌های کیهانی، چاکرا‌ها، علم اعداد و قوانین جذب و متهمین ردیف سوم طیف وسیع فعالان و مدیران و مسئولان عرصه اجتماعی در حیطه شرکت‌ها و موسسات خصوصی و دولتی، ادارات خصوصی، دانشگاه‌ها، دانشکده‌ها و آموزشکده‌ها، کلینک‌ها و درمانگاه‌ها و مطب اطبا و...

و آخرین گروه قانون گذاران و ضابطین و ناظرین بر اجرای قوانینی که فراموش کردند برای ورود بانوان به عرصه اجتماع فقط نباید زنان را قانون مدار بدانند!

نمی‌شود بدون رسیدگی به این جریانات فقط در خیابان به زن تذکر بدهید و او را مواخذه کنید، اقتضای وجودی زن زیبا پسندی است؛ موجودیتش بر اساس جلب توجه عواطف مردانه است، و اگر فضای اطراف، او را زیبا بپسندد چنانچه در اعتقادات دینی ضعیف باشد، به سرعت به سوی تحول ظاهری پیش می‌رود.

حال مجدد باید پرسید برای ورود زنان به عرصه فعالیت‌های اجتماعی، آیا صرفا برای زنان باید قانون گذاشت؟

برای موسسات و شرکت‌هایی که یکی از شروط استخدامشان بانوان آراسته و زیبا و مجرد است نباید قانون نوشته شود؟

برای کلینیک‌ها و مطب اطبایی که به احترام پزشک بودن گاهی خودشان تقیدات دینی را کنار گذاشته و عوامل و پرسنل خود را هم ملزم به همکاری میکنند؛ نباید قانون نوشت؟

برای فروشگاه‌ها، مجتمع‌های تجاری، امثال ایران مال‌ها و؛ که در آن زنان وسیله جذب مشتری هستند؛ نباید قانون نوشت؟

برای آموزشکده‌ها، موسسات آموزش عالی و دانشگاه‌ها که عرصه کسب علم و آموزش هستند، نباید قانون نوشت؟

برای کسبه بازار و مغازه‌ها، کافی شاپ‌ها، کافه کتاب‌ها، کافه پاتوق‌ها، رستوران‌ها، باغ تالار‌ها، بوم گردی‌ها و اماکن تفریحی و گردشگری، نباید قانون نوشت؟

چرا حتما نوشته اند؛ قطعا مجوز‌ها بر اساس یک بند در قرارداد به آن‌ها داده شده است و آن یک جمله است، " رعایت شئون اسلامی و ملزم بودن به قوانین ملی و مذهبی" بوده است؛ و این جمله چقدر آشنا می‌باشد بر سردرب ورودی هر مکانی این جمله را می‌بینیم: " رعایت شئون اسلامی الزامی است"، پس قانون نوشته شده، فقط رعایت نمی‌شود!

آیا وقت آن نرسیده که ما هم مانند غول عرصه مجازی که حتی برای اتاق خواب خانواده مذهبی ایرانی برنامه دارد؛ کمی وارد جزئیات بشویم و برای این جمله الزام شئونات اسلامی وارد جزئیات شویم و قانون را کمی محکم‌تر کنیم؟

چرا نباید به صنعت پوشاک نظارت بیشتری شود تا به طور مثال تولید کنندگان همین امسال به جای تولید مانتو این همه کت زنانه ارائه ندهند!

چرا هیچ حمایتی از چادر نمی‌شود که برای یک بانوی مسلمان اقلا در سال یک چادر به صورت یارانه هدیه داده شود تا بهانه گرانی پوشش نداشته باشد؟

چرا نظارتی بر آرایشگاه‌ها و ارائه خدمات زیبایی نمی‌شود که اگر قرار است به طور مثال کاشت ناخن جنبه درمانی داشته باشد این جراحی به متخصصان پوست و مو سپرده شود نه اینکه فقط دلالان آرایشی این کار را با هزینه اندک انجام دهند و خود این کار ارائه مد و تقویت بی دینی شود؟

چرا قانونی برای اجرای زیبایی‌های مختلف نیست تا حتی یک پزشک عمومی هم در مطب جراحی ژل و بوتاکس انجام ندهد؟

چرا نباید با فعالان عرصه فضای مجازی در هر کسوتی که هستند و در حال ارائه رفتار و تغییر هویت ملی و مذهبی هستند، برخورد محکم و بازدارنده‌ای داشت؟

چرا نباید شرکت‌ها و موسسات خصوصی به کارمندان لباس فرم بدهند؟

چرا نباید برای موسسات آموزشی و دانشگاه‌ها لباس فرم تعریف شود، حتما می‌گویند خنده دار و مضحک و زشت است؛ اما آیا اگر دانشجوی رشته پزشکی و پیراپزشکی همان ترم اول ملزم به پوشیدن روپوش سفید می‌شود اینکار برایش زشت و ناپسند است؟

و یا بعضا بانک‌ها که لباس فرم برای کارمندان خانم و آقا تعریف می‌کنند، و همچنین مهمانداران هواپیما که لباس فرم دارند؛ آیا این کار هم زشت و مضحک است؟ اما این یک شرط استخدام است و هیچ کس حرفی نمیزند؛ ولی بقیه شرکت‌ها و موسسات و...؟

یادم می‌آید پسرم را برای آموزش زبان به یک موسسه معرفی کردم؛ همان جلسه اول که رفت و برگشت به خانه، گفت دیگر نمی‌روم! با کلی تلاش علت را جویا شدم؛ سرش پایین بود با کلی این پا و آن پا کردن گفت مامان خانمی که تدریس می‌کرد یک کت قرمز و یک رژ لب قرمز زده بود که من متوجه شدم بیشتر حواس من به صورت و لباس و حرکات این خانم است برای همین از این کلاس اصلا خوشم نیامد!

می‌دانم در قیود مجوز این موسسه قطعا نوشته شده است رعایت شئون اسلامی الزامی است، اما این قیود هرگز باز نشده است که لباس مدرسان چگونه باشد، لباس متربیان چگونه باشد، فضای آموزشی کلاس چطور تعریف شود، محل استراحت دختران و پسران جدا باشد، مسئولین آموزشگاه خودشان لباس ساده داشته باشند، آرایش ممنوع باشد، بی حجابی و کشف حجاب ممنوع باشد و در آخر ذکر شود چنانچه هر کدام از موارد بالا مشاهده گردد یک یا دوبار اول توبیخ و دفعه سوم پلمپ موسسه؟!

و به همین روش، قانون نوشتی برای هر مکانی چه تفریحی، چه کسب و خرید و چه مکان‌ها گپ و استراحت و تغذیه‌ای!

اگر اینطور نوشته میشد، ورود بانوان به جامعه کاری و آموزشی و تفریحی نیاز به تذکر نداشت، خود به خود قانونمند می‌‎شد!

اما اگر به همین ریزی نوشته شده است و رعایت نمیشود؛ باید گفت ناظرین و ضابطین قوانین پس کجا را نظاره می‌کنند و با چه چیزی دقیقا برخورد می‌کنند؟ و اگر نوشته نشده است که قانون مداران باید آن‌ها را بازنگری و دوباره بنویسند!

و در انتها باید گفت برای داشتن حیا و عفت در جامعه، قانون باید برای همه محکم و ثابت باشد نه صرفا برای موجودی که ضعیف است و شاکله وجودیش خواهان زیبایی؛ گاهی باید دنیای مردانه را محکوم به اجرای قوانین سخت کرد تا دنیای زنانه ساخته شود!

یادمان باشد مردان فریاد نمیزنند و در اجرای قوانین صبورتر و آرام‌تر هستند!

* لیلا بکائیان؛ دانشجوی دکتری فلسفه تعلیم و تربیت

انتشار یادداشت‌های دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروه‌ها و فعالین دانشجویی است.

دیگر خبرها

  • نقش روانشناسی و مشاوره در ارتقاء بهداشت روانی جامعه با اهمیت است
  • سوءاستفاده از احساسات زنان با پیج مادر
  • قانون نانوشته!
  • ۱۴۰ گور دسته جمعی در نوار غزه شناسایی شد
  • همه چیز درباره انگ اجتماعی
  • دستگیری عاملان نزاع دسته‌جمعی در دلفان
  • برپایی ایستگاه سلامت در شهرک سلامت دانشگاه علوم پزشکی تربت حیدریه
  • گشت ارشاد تنها راه مقابله با بی‌حجابی عامدانه/ امر به معروف با نگاه از بالا به پایین منجر به بی‌نظمی اجتماعی می‌شود
  • دستگیری عاملان نزاع دسته جمعی در دلفان
  • طنز نقشی حیاتی در ترویج دموکراسی و عدالت اجتماعی دارد